#بررسی‌_عناصر_داستان
 
#کشمکش (conflict)

هرچند کشمکش را به‌عنوان بخشی از #طرح و خط ‌سیر وقایع داستان حساب می‌کنند، شایسته است که  باتوجه به اهمیت و نقش کلیدی این عنصر در پیش‌برد داستان، آن را به‌عنوان عنصری خودبسنده و مجزا بررسی کنیم.

تعریف کشمکش: «کشمکش تعارضی است که بین #شخصیت‌ها (انسان‌ها)، عقاید، نظرات، جهان‌بینی‌ها و کیش و مرام‌ها به وجود می‌آید.» بر اساس این، همواره یک طرف از این تعارض یا مخاصمه #شخصیت‌اصلی داستان است که نظر به محتوا و معنای محوری داستان، با انواع مختلفی از قوای بیرونی و درونی درگیر است. اهمیت کشمکش از این جهت است که اولاً، زندگی و روابط انسان‌ها در زندگی روزمره و شخصیت‌ها در داستان را نمی‌توان بدون وجود تعارض و تخالف تصور کرد و ثانیاً، جذابیت و گیرایی داستان به وجود کشمکش وابسته است. به عبارت دیگر، کشمکش در داستان حکم سوخت در خودرو را دارد که وقایع را به پیش برده و به سرانجام می‌رساند.
از دیگر کارکردهای کشمکش، ایجاد کیفیت #تعلیق است که باعث ترغیب خواننده به دنبال کردن وقایع می‌شود. اصولاً، داستان‌های خوب بر مبنای روال شکل‌گیری، بسط‌یافتن و به سرانجام رسیدن یک کشمکش بنا می‌شوند و نویسنده‌های توان‌مند به کنکاش در لحظه‌های بحرانی از روابط انسان‌ها، وقتی که این روابط دچار تنش و تعارض می‌شوند، می‌پردازند.

کشمکش، به بیان دیگر، رابطهٔ تنش‌آمیز بین #شخصیت‌_اصلی و شخصیت یا نیرویی معارض است که #هم‌ستیز یا هم‌آورد گفته می‌شود. براساس نوع نیرو یا هم‌ستیزی که شخصیت با آن روبرو و دست‌به‌گریبان است، کشمکش را می‌توان به انواع مختلفی تقسیم کرد. پس تنش را ابتدا به دو دستهٔ کلیِ درونی و بیرونی تقسیم می‌کنیم. در نوع کم‌بسامدتر #کشمکش_درونی، شخصیت با نیرو یا جنبه‌ای از وجود خودش تعارض و تخاصم دارد. این کیفیت درونی می‌تواند وجدان یا ندای وجدان، ترس و اضطراب دست‌وپاگیر یا اعتقاد و باوری باشد که شخصیت باید ابتدا با آن کنار بیاید یا آن را سرکوب و خاموش کند تا بتواند به کار خود ادامه دهد. کشمکش درونی بیشتر در #داستان‌های_روانشناختی که بر ذهن و روان شخصیت (دنیای درونش) معطوف هستند، شایع است؛ داستان‌هایی که تعت درونی شخصیت را دست‌مایهٔ پردازش #روایت قرار می‌دهند. 

اما #کشمکش_بیرونی انواع مختلفی دارد؛ زیرا انواع قوای بیرونی که شخصیت ممکن است با آن‌ها تعارض بیابد، بیشتر هستند. در ساده و شاید پرتکرارترین نوع از کشمکش بیرونی (#انسان‌_دربرابر_انسان)، شخصیت‌اصلی با انسانی دیگر مبارزه و درگیری دارد؛ مثلاً، سرباز این جبهه در مقابل سرباز آن جبهه، زن در مقابل شوهر، همسایه در مقابل همسایه و غیره. در نوع بعدی (#انسان_دربرابر_طبیعت)، شخصیت ممکن است با عنصری از طبیعت رودررو باشد؛ مثل انواع حیوانات وحشی و بلایای طبیعی. و در سومین گونه از تنش بیرونی (#انسان_دربرابر‌_جامعه)، شخصیت‌اصلی با الگوهای فکری‌ - فرهنگی حاکم در جامعه تعارض پیدا می‌کند، به عبارتی دیگر، او با مشی ‌و مرام غالب در جامعه سر ناسازگاری دارد. در نوع چهارم از کشمکش بیرونی (#انسان_دربرابر_ماشین)، شخصیت با مصادیق فن‌آوری‌های نوین مشکل دارد.

بنابر معنایی که داستان برای بیان در نظر دارد و به اقتضای شرایط و وقایع آن و نوع زندگی شخصیت و ملاحظات دیگر، یک داستان ممکن است یک یا چندین نوع کشمکش (بیرونی و درونی) در خود داشته باشد. در آخر، باز تأکید می‌کنیم که همهٔ عناصر داستان ابزار هستند نه هدف، و نویسندهٔ خوب بهترین و به‌جاترین استفاده را از این امکانات می‌کند تا بهترین و تأمل‌انگیزترین روایات در مورد روابط انسان‌ها را ترسیم کند که همواره با تنش و تعارض آمیخته‌اند.


#عباس_گودرزی
@godarziabbas

مجلۀ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانیکشمکش ,داستان ,شخصیت ,بیرونی ,تعارض ,درونی ,کشمکش بیرونی ,انواع مختلفی ,عناصر داستان ,شخصیت ممکن ,بیرونی انسان ,بررسی‌ عناصر داستان منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

webgozide بهترین فروشگاه اینترنتی رشته باغبانی بانه سولین وب سایت روانشناسی و مشاوره نقاشی ساختمان امیر کد فیلم , اهنگ , خبر , سریال Angelila Led Products