«خُرما اَفزون خوری، حُنّاق بِگیری»

[[اگر ما از فکرکردن راجع‌به چیزی شرم‌سار نیستیم، از سخن‌گفتن راجع‌به آن نیز نباید شرم‌سار باشیم.             #سیسرون]]


گذشته از این‌که هنوز هم در این عصر، سؤالاتی هم‌ارز این سؤال که «فلان شعرِ فلان شاعر، جوششی‌است یا کوششی؟» پرسیده می‌شود و بر سر پاسخ آن نیز ساعت‌ها وقت گذاشته می‌شود، اظهار نظراتی هم از اهالی ادبیات علیه طنز جنسی شنیده می‌شود! یعنی این عزیزان از زیاده‌خوری‌، حناق نمی‌گیرند؟ منظور این است که «خرما افزون خوری، حناق بگیری» همان‌سان که «دردِ گلو زایَد از زیادیِ انجیر»!

یک این‌که نام‌بردن از آلات جنسی★ (وَ اِلخ (یعنی «الی آخر». این دیگر نام هیچ آلتی نیست!) با نام‌بردن از بینی: دماغ، جهان‌بین/دیده: چشم، ید: دست و الخ چه فرقی دارد؟ مگر همهٔ این‌ها عضوی از اعضای بدنِ آدمی نیست که در بیان یکی صراحت داریم و در بیان دیگری شرم؟ آیا هیچ‌کدام به بینی می‌گوییم آلت استشمامیه و به دهان می‌گوییم «آلت[  ِ ] خورنده★★»؟!

دو این‌که گیرم #فروید را هم سرکوب‌گر ندانیم و معتقد باشیم از نظرِ تحمیلِ تمدن بر آدمی باید مسائلی را رعایت کرد [که نگارنده اتفاقاً موافقِ این امر است] و نیز به‌لحاظِ فرهنگی، آلاتِ جنسی را مستورانه بیان کرد، اما بیانِ این مسائل در کلام و در هنر و در علم و فلسفه که مختصات و مقتضیاتِ گونه‌گونی دارند، متفاوت نیست؟ آیا بینِ نویسنده، راوی، راویِ درونی، خوانندهٔ درونی و خواننده تفاوتی وجود ندارد؟

سه این‌که همان فروید معتقد است که تحمیلِ تمدن به آدمی، طنز-زاست وَ قبل از آن اساساً طنزی شکل نمی‌گرفته است. نیز می‌دانیم که هرچه فضا و خطوطِ قرمز و تابوها تنگ‌تر و تنگ‌تر باشند، طنز نیز امکانِ عرضِ اندام و جسارتِ بیش‌تری می‌یابد - چراکه کارِ طنز روی خطوطِ قرمز حرکت‌کردن و از آن عبورکردن است.

چهار این‌که «چون به جوانب تو پندِ من نشنیدی»، گمان مبر که نگارنده معتقد است طنز فقط باید دورِ مسائلِ جنسی بگردد و لاغیر؛ بل یکی از راه‌های طنزسازی همین است و هم‌چون تضادسازی که یکی دیگر از راه‌های طنزسازی‌است، اجازهٔ حیات دارد.

پنج این‌که وقتی از نقد سخن می‌گوییم، واردِ بُعدی علمی می‌شویم. پس لطفاً سلایق و نظرات و لطایفِ شخصی‌تان را به‌عنوانِ «سلایق و نظرات و لطایفِ شخصی‌تان» بیان کنید - چراکه اگر «خرما افزون خوری، حناق بگیری★★★».

-----------------------------------------------
★ همین استفاده از «آلات جنسی» یا «آلات » و الخ، کارکردی تقلیل‌گرایانه برای پدیدهٔ موردِ نظر دارد؛ مثلاً دست، «آلتِ فشاردهنده» و «آلتِ زننده» و «آلتِ کشنده» و «آلتِ هل‌دهنده» و الخ است اما همهٔ این‌ها در «دست» نهفته است!
★★ این‌جاست که ویراستاران باید به این نتیجه برسند که کسره خیلی مهم است و موهنِ خواننده نیست!
★★★ گیومه‌ها⬅️ ر.ک. ایرج‌میرزا، دیوانِ اشعار.

#رضا_جمالی_ف.
@rezayejamali

مجلهٔ #فرهنگ‌ادبیات‌داستانیاین‌که ,بیان ,خوری، ,«آلتِ ,معتقد ,حناق ,خوری، حناق ,همهٔ این‌ها ,تحمیلِ تمدن ,خطوطِ قرمز ,افزون خوری، ,«خرما افزون خوری، ,خوری، حُنّاق بِگیری» منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Namehibe be... ♥!کلیک نکنی ضرر کردی!♥ كوهنـوردان سايپا فروشگاه آنلاین گندم کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. دانلود کده اردشیرشجاعی فر